نمیدانم این تخم لق چه زمانی شکسته شد که روزنامهنگار فارغ از جریانات سیاسی باید کار خودش را بکند و هیچ اهمیتی ندارد رسانهای که در آن قلم میزند. شاید این منش در کشورهایی با دموکراسی دیرپا سازگار باشد، اما در کشوری مثل ایران، تنها بهانهای است برای سلب مسئولیت از خود و چشم بستن بر حقایق.
مدتی است که میخواهم خطاب به خبرنگاران فارس - بهخصوص آن کسانی که میدانم هیچ قرابتی با اندیشه حاکم بر این رسانه ندارند - یادداشتی بنویسم، اما فرصت نمیشد تا امروز که روز خبرنگار است و بهترین بهانه برای نوشتن این یادداشت.
اول از همه بگویم، خوشحالم که خیلی از آنان در این روزهای کودتا اخراج شدهاند؛ نه اینکه کینهای به دل داشته باشم یا از بیکاری آنان شاد شوم. نه، قضیه این نیست. به نظرم یک توفیق اجباری نصیب این گروه شد که حرمت قلم خود را حفظ کنند. در همه این سالها «فارس» رسانهای بود برای سرکوب آزادیخواهان و خفه کردن هر صدای مخالف با دولت. شاید یک گروه خاص «تخریبچی» در این رسانه مستقر باشد و دوستان ما هم بیارتباط باشند با این همه اخبار نادرست و ناروایی که هر روز بر روی خروجی این خبرگزاری قرار میگیرد. من نمیدانم، اما معتقدم که حتی در این صورت هم بار مسئولیت آنان کم نمیشود. آنها قلم خود را در اختیار رسانهای قرار دادهاند که به بدنامی، دروغگویی و پروندهسازی شهره بود و هست، درست مثل کیهان. حالا شاید بگویید که غم نان باعث چنین چیزی شد، اما این سخن هم توجیه خوبی نیست. چگونه است که این همه روزنامهنگار بیکار حاضر به همکاری با این رسانه نشدهاند؟ آیا آنها غم نان نداشتند و ندارند؟ نه، قبول ندارم.
به اعتقاد من، روزنامهنگار یا خبرنگار نسبت به محیط اطراف خود مسئول است؛ اگر این محیط ناسالم و فاسد باشد باید با آن وداع کند و بس. نمیتوان دم از آزادی و روشنفکری و... زد، اما در یک رسانه فاشیست کار کرد. اینها با هم تضاد دارند.
من تفاوت قائل هستم میان رسانهای چون فارس با خبرگزاری مهر. گرچه ممکن است با سیاستهای کلی «مهر» موافق نباشیم، اما حداقل این را میدانیم که این خبرگزاری فاشیست نیست، پروندهسازی نمیکند و... راه خودش را میرود، میل به سنتها دارد و به یکسری اصول هم پایبند است، گیرم که گهگداری شیطنتهایی هم میکند، اما این یک رویه نیست. حال آیا خبرگزاری فارس چنین است؟ نه، به هیچوجه. این رسانه دست راست کودتاچیان و همتای کیهان شده است و همان بهتر که جمعی از دوستان ما، به صورت فلهای از آن اخراج شدند. میگویند، عدو شود سبب خیر. باشد که آنها هم شرافتمندانه زندگی کنند و تن به همکاری با ناکسان ندهند. این سخن زشت و بیشرمانه را هم تکرار نکنند که روزنامهنگار، مردهشور است و باید مرده همه را شست. روزنامهنگار یا خبرنگار برای تک تک واژههایی که مینویسد مسئول است. باید از پیش بسنجد که پیامد نوشته خود چیست یا اینکه با نوشته خود چه جریانی را تقویت میکند.
و در پایان؛ دوست دارم روز خبرنگار را به همه همکارانم تبریک بگویم. گرچه شاید در این شرایط تبریک گفتن بی معنا باشد، ولی ما باید خودمان را حفظ کنیم و نشان دهیم که هنوز زنده ایم. امیدوارم دوستان و همکاران دربندم، همه به زودی از بند رها شوند.
سلام
روزتون بر خودتون هم تبریک(پر برکت)
تمام گفته هاتون در مورد صدا و سیمایی ها هم صدق می کند طابق النعل بالنعل
...
اینجا داره تعطیل میشه ..
تابعد ( به شرط بقا)
دقیقا همین طور است. فراموش کرده بودم صدا و سیمایی ها را.
اما غم نان!
خب راستش من زیاد نمی تونم درک کنم ... یعنی هیچ وقت مسئولیت نان زن و بچه روی دوشم نبوده ... اما میگن خیلی سنگینه
به همین دلیل نمی تونم قضاوت کنم.
گرچه که کلی محظوظ شدم از حرکت مادر اون دوستم که کارمند صدا و سیما بود و بعد از این جریانات بازنشسته کرد خودشو ..
و کلی متعجب شدم از همسر اون یکی دوستم که گوینده ی اخبار هست و بعد از بازخواست شدن بابت پرشور نخوندن خبر پیروزی ا.ن در انتخابات(!) همچنان دوام اورد شغلش رو ...
اما همچنان قضاوت سخته ...
دوام معاش این آدمها نه به کف و سوت من بستگی داره و نه به متعجب شدنم ...
منم عاشق آرمانی عمل کردنم و شیفته ی آزادگی اما ...
ترجیح میدم مادامی که غم نان زن و بچه ندارم قضاوت نکنم! :)
30morqh.wordpress.com
سلام
۱- بلانسبت همه، اگر روزنامه نگار مرده شور باشد لابد جامعه و عناصر آن هم مردگانی بیش نیستد... یعنی باید باشند!
۲- غم نان می تواند درست هم باشد و اینجاست که مساله ای به نام تعهد موجودیت پیدا می کند و ارزش واقعی قلم نمودار می شود.
مثل خبر بدون تحلیل است دیگر که ناممکن است. موضع داشتن هم برای ارسال یک خبر عادی هم برای تحلیل لازم است. در صورت انکار آن، ناخودآگاه سلیقه و بینش ما در آن دخالت میکند پس همان بهتر که آگاهانه باشد.
------
مردم ما را عیّار صدا میکنند و خلاص. بعضیها اسمشان روزنامهنگار ناموجود! است. کوتاهتر نمیشد؟ چی صدایشان بزنیم؟ روزروزجان...روزی عزیز...نامی...نی نی...موجی...
همون ناموجود بگی کافیه، چون فعلا وجود حرف زدن ندارم.
سلام
ایمیل دارید ... یک عدد ... به دلیل نامهربانی یاهو با ما ... ممکنه ایمیلم رفته باشه داخل باقالیها! پس در صورت لزوم اسپام رو هم چک کنید.
آقا ما نیز فکر کردیم به این اسم طولانی شما! از مجموع ِ "روز ... نامه ... نگار ... نا ... موجود" نگار از همه ش نازتر بود!!
....
یه سوالی!
آدرس منو برای خودم گذاشتین که خودمو گم نکنم آیا !؟
.....
نگارینا! اپ کن دیگه ... حوصله مون سر رفت
روزنامه نگار اینقدر کم نویس !!
فکر کردم ناموجود شدین که حرف بزنین بیشتر !!