خانه‌مان را گرفتند؛ خانه‌شان خراب باد

امروز صبح شنیدم که انجمن صنفی روزنامه‌نگاران را پلمب کردند. خانه‌مان را گرفتند. خانه‌شان خراب باد. این چند وقت اخیر فقط خبرهای بد شنیده‌ام. هر آدمی یک آستانه تحمل دارد و من این آستانه را رد کرده‌ام. قدرت و روحیه یک هفته قبلم را هم ندارم. سیل خبرهای بد و بی‌کاری و خانه‌نشینی اجباری ضعیفم کرده. احساس می‌‌کنم چند سال پیر شده‌ام. گریه‌ام گرفته. در تنهایی خانه‌ام دارم زار می‌زنم. باز هم از خدا کمک خواستم. قرآن را باز کردم که آیات پایانی سوره نحل آمد:  

«واصبرو ما صبرک الا بالله و لا تحزن علیهم و لاتک فی ضیق مما یمکرون. ان الله مع الذین اتقوا والذین هم محسنون.» «شکیبایی پیشه کن که شکیباییت جز به توفیق الهی نیست و غم آنان را مخور و از بداندیشی آنان دلتنگ مباش. خداوند یار پرهیزگاران و کسانی است که خود نیکوکارند.» 

 

نظرات 6 + ارسال نظر
بهاره پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 01:43 ب.ظ

ضمن احترامات فائقه نسبت به حضرت خدا ... این جور وقتا «صبر» توصیه نیست ، جبره

به عنوان کسی که خیلی وقته این آستانه رو رد کرده عرض می کنم ... منتظر بدتر ازینها باشید ... سعی کنید آستانه تونو بکشید بالا! چون عجالتا برای تغییر کلان وضعیت موجود نمی تونید کاری بکنید

Green defiance پنج‌شنبه 15 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:50 ب.ظ http://gdefiance.blogspot.com

ما در لبه ی یک پرتگاه تاریخی هستیم. یا باید سقوطشان دهیم یا ممکن است خودمان سقوط کنیم. این وضعیت جدی و غیر قابل انکار است. به فرموده ی خدا باید صبر کرد ولی صبر بدون تلاش و لا غم فایده ندارد. هرچند غم عمیق این روزها برای همه قابل درک است.

ایماگر جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:07 ق.ظ

اینها پیروزی که نه، چیرگی ظاهری است که فروپاشی درونی را در پی خواهد داشت. هیچ چیز ماند وقاحت احمدی‌نژادی و رسوایی‌هایی مانند کهریزک نمی‌توانست مایه‌ی بی‌آبرویی آقایان شود.
قضیّه را یک‌جور دیگر هم می‌توان دید:
من با تحلیل امثال منافقین که گفتند خاتمی که آمد بد شد چون انقلاب هشت سال دیگر بیمه شد موافق نیستم ولی فکرش را بکن که موسوی با آمدنش باعث می‌شد تا ضعفهایی نظام ولایی برای مدّتی پوشیده بماند. باور کن که احمدی‌نژاد برای آشکار کردن درونه‌ی این نظام نعمتی است که باید قدرش را دانست.

بهاره جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 04:14 ب.ظ

از روزنامه نگاران ناموجود میشه آدرس ایمیل خواست آیا !؟

mashenka2002_2002@yahoo.com
این هم ایمل من

آسمون جمعه 16 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 06:50 ب.ظ http://saayeyeaabi.com

روزنامه نگار و یاس؟ نه عزیز جان شما نا امید نباش. به خدا من امروز باز سبز پوشیدم آمدم سر کار. ببین تمام دنیا این ظلم را شاهد هستند. فکرش را بکن که میلیون میلیون چشم دارد به این حکومت سرکوبگر نگاه میکند و به زودی اینها باید پاسخگو باشند. صبر داشته باش. شب بالاخره تمام میشود.
یک چیزی را یاد نرود: تکنولوژی آن قدرت بزرگیه که اینها هر کار هم بکنند نمیتوانند از دست ما بگیرند. انجمن صنفی در واقع پلمب شدنی نیست، چون از طریق اینترنت و اس ام اس وغیره میتواند بالاخره کارهایی بکند. قصه نخور.

ایماگر شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1388 ساعت 02:50 ق.ظ

این یادداشت ِپنجشنبه است، جمعه به نظرم چندسالی جوان شدی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد