تهران روزهای عجیبی را پشت سر میگذارد. اتفاقاتی در این روزها افتاده که در تاریخ کشورمان بینظیر است. تجاربی کسب کردهایم که ما را به آزادی و دموکراسی نزدیک و نزدیکتر میکند. یکی از این تجربهها، حرکت در چارچوب قانون و استفاده از ظرفیتهای قانونی کشورمان است. معمولا جنبشهای ایران قانونگریز بودهاند و این ویژگی هزینههای سنگینی در ابتدا برای جنبش و در مقیاسی کلان، برای ایران داشته است؛ اما جنبش سبز، جنبشی قانونگراست و در راستای احیای آن دسته از قوانین کشورمان که سالهاست نادیده گرفته شده. با این رویکرد، قدرتمداران و انحصارطلبان خلع سلاح میشوند و رفته رفته ابزارهای سرکوب خود را از دست میدهند. یکی از این ابزارهای سرکوب، متاسفانه تریبون نماز جمعه بود که در همه این سالها به وسیلهای برای تخریب آزادیخواهان، تهمت زدن و فشار بر جامعه مدنی تبدیل شده بود. اما امروز عاقبت این سنت ناصواب شکست و برای اولین بار در طول این یکی دو دهه اخیر، نماز جمعه بستری شد برای طرح اندیشه آزادی و جمهوریت. حضور میلیونی مردمی که معترض به نتایج انتخابات ریاستجمهوری هستند، شکل و ماهیت نماز جمعه این هفته را تغییر داد و افقی پیش رویمان گشود که مبارک است. حالا یاد گرفتهایم حتی از نماز جمعه هم میتوانیم برای پیگیری مطالبات خود استفاده کنیم، یعنی همان ابزاری که سالها چماقی شده بود در دست قدرتطلبان که به سرمان میکوبیدند. این یعنی، استفاده از ابزارهای قانونی کشور و از بین بردن انحصار نماز جمعه. امروز قدرتطلبان به معنای واقعی کلمه مستاصل شده بودند و در نتیجه همین استیصال دست به کاری زدند که پیش از این فقط اسرائیل چنین کرده بود، یعنی ضرب و شتم نمازگزاران. میدانم ضربات باتوم دردآور است و گاز اشکآور ترسناک. خودم هم امروز گاز اشکآور را تجربه کردم، اما تجربه شیرینی بود و من برای این پیروزی خوشحالم. به همه شما تبریک میگویم. اما در پست بعدی، از وجوه دیگر نماز جمعه این هفته تهران خواهم نوشت، از شعار «مرگ بر روسیه» و سخنان هاشمی رفسنجانی. |